اسرار گنج دره لیلی

ابراهیم گلستان در سال ۱۳۵۳ فیلم و کتابی منتشر کرد با نام « اسرار گنج درهٔ جنی»، داستان کشاورزی که به طور اتفاقی به گنجیینه ای تاریخی دست پیدا می‌کند. کشاورز که تا پیش از آن تنها صاحب یک گاو بود، تحت فشار همسر و البته تمایل شخصی به دستیابی به رفاه شهری، مقداری از گنج را به شهر بروده و با عتیقه فروشی وارد معامله می‌شود. بعد از چند بار رجوع و معامله، عتیقه فروش و همسرش متوجه می‌شوند که کشاورز ، به گنجینه ای گرانبها دسترسی دارد که مرتبط با میراث فرهنگی کشور است و قیمتی گزاف دارد. بدین ترتیب نقشه ای می‌کشند تا کشاورز را اغوا کرده و خود مستقیما به محل گنج دسترسی پیدا کنند.
در همین میان کشاورز از مرد عتیقه فروش و همسرش اسلوب شهر نشینی و اداب و رسوم نشست و برخواست با طبقهٔ شهری را می‌آموزد و با پول های بدست امده از فروش تدریجی گنج ها، کت و شلوار خریده و خانهٔ روستایی خود را مملو از تجهیزات لوکس زندگی شهرنشینی
می‌کند. او در واقع برای خانه‌ای روستایی که به ضرب رنگآمیزی و تزیینات نقاشی شده، رنگ و لعابی تصنعی یافته وحتی هنوز به برق نیز تجهیز نشده، یخچال، تلویزیون، ماشین لباس شویی ، پنکه و … تهیه کرده و بار قاطر کرده به دهات خود می‌برد.

اسرار گنج دره جنی

او همینطور دستور می دهد که دور خانه اش را سیم‌خاردار بکشند تا اهالی ده دیگر نتوانند بدون اجازه وارد ملک خصوصیِ وی شوند.

کشاورز با دست یابی به ثروت، مقدمات ازدواج با زنی دوم را فراهم می‌کند که در واقع زنی شهری است که از طرف مرد عتیقه فروش ، دست اندر کار تجسس برای یافتن مکان گنج است . در هر حال کشاورز خانه‌ای مدرن اما پوشالی ترتیب می‌دهد و نقاشی معتبر را استخدام می‌کند تا نقاشی باشکوهی از او و همسرش نقش بزند. نقاش در خانه مدرن ، به طمع منافع مادی که نصیبش خواهد شد، به نقاشی می‌پردازد… اما در نهایت از طرفی به علت نو سازی های حساب نشدهٔ دولتی و از طرفی دیگر به علت طراحی و ساخت حساب نشدهٔ خانهٔ مدرن، کل خانه فرو می‌ریزد!!!
فیلم ابراهیم گلستان، نقدی ‌است به روحیهٔ منفعت جویی و تن پروری بورژوازی(طبقهٔ شهر نشین) در سایهٔ خدمت گذاری به اشرافیت. اشرافیتی که با اتکا بر میراث بشری و دست‌اورد های فرهنگی ، که چیزی جز باز مانده های مصنوعات دست بشری نیست، برای خود ثروت و مکنتی بنا کرده و میراث جمعی را به تملک خصوصی خود در ‌می آورند. طبقه‌ای که هنر و فرهنگ را تنها در زمانی مورد توجه قرار می‌دهند که منفعت آنان را فراهم آورد. در واقع نیز تمامی بساط و رفاه آنان از تجارتی است که بر سر همین میراث مشترک رقم زده اند. در واقع فیلم اسرار درهٔ جنی، پایه های سست نگرش بورژوازی به حیات و شادمانی را گوشزد می‌کند . ثروت طبقهٔ حاکم ایران در اثر فروش گنجینه های فرهنگی ، تاریخی و طبیعی کشور در فیلم گلستان به سادگی و بی پرده به نمایش در آمده است.

خلاصه فیلم را در این مطلب آوردم تا به چیزی دیگر اشاره کنم. خانم لیلی گلستان، که مدعی شخصیتی خود ساخته و زحمت کشیده هستند (البته به ایشان باید خسته نباشید گفت برای زحمت هایی که برای خودشان کشیده اند) ، بر حسب اتفاق دختر ابراهیم گلستان بوده اند. اما گویا به اندازه‌ای با آرا و افکار پدر در مخالفت و دشمنی به سر می‌برند که خود به  هیات عتیقه‌فروش فیلم پدر در آمده و احساس مالکیتی ساده لوحانه بر هنرو فرهنگ مملکت دارند. ایشان در مصاحبه های گوناگون و مطالب متعدد خود، نه تنها تلاشی وافر در داغ کردن بازار هنر و تسخیر استعداد‌های جوان برای به کار گیری در بازار هنر و فرهنگ دارند، ‌بلکه مدعی جدایی هنر از سیاست و البته اتصال هنر به منفعت هستند. هرچند لیلی در این منش و رویکرد نه  از اولین هاست ، نه از آخرین ها و نه از خون خوار ترین ها، با این حال صداقت  خودشیفته‌وار وی، منجر به این شده است که اسرار صنفی خود را هویدا سازد. اسرار تناردیه‌های   رمان بینوایان. اسرار بهره‌کشان  فعال در دولت ها ، شرکت ها و بورس ها ، جذابیت هایی پنهان که بونوئل به خوبی در فیلم  جذابیت های پنهان بورژوازی به تصویر کشده است.
لیلی گلستان می‌گوید: « … من می‌دونم می‌دانم قیمت کار چنده. من قیمت گذاری می‌کنم. با این شرط می‌توانند  بیایند و در  گالری گلستان   نمایشگاه بگذارند. و اگرنه نیایند. بروند و گران بگذارند و نفروشند»

شهناز تهرانی در فیلم اسرار گنج درهٔ جنی

وی   هنرمندان را کشاورزانی ساده  و بی خبر ارزیابی می‌کند، که به گنجینه‌‌هایی فرهنگی دسترسی دارند . در مقابل خویش را عتیقه‌فروشی ‌و کارشناس قلمداد می کند  که  قادر است نه تنها  قیمت گذاری روی اجناس  بلکه  روش کار را نیز به این کشاورزان دیکته کند. البته چندان دور از انتظار نیست که لیلی گلستان از طرفی دیگر ناچار باشد تا برای خریدار های گالری خود،‌به نقش کلفت عتیقه فروش( شهناز تهرانی) نیز در آمده و از اغوا گری هایی که خود او نیز به آن ها اشاره دارد بهره بگیرد.  این گلستان است که در مصاحبه ویدیویی با تیم آرته  گفته است: « …مجموعه دار یا مـــشاورش باید با هوش باشند، و آن جوان رو کشف کنند …. و  اصلا می‌توانند آن جوان رو معروف کنند. با خرید هایی که می‌کنند و با سرو صدایی که در حیطه یا در حاشیهٔ این خرید به وجود میارن می‌توانند جوان رو معروف کنند…»