مصاحبه کلاه استودیو با ماتیو ترمبلین

کلاه استودیو: تو در فرانسه زندگی می کنی می شه کمی برامون از فضای هنر شهری اونجا بگی؟

متیو ترمبلین: درسته من در فرانسه زندگی می کنم ولی بیشتر در عرصه هنر معاصر فرانسه فعال هستم تا در عرصه هنر خیابانی . به همین خاطر من با تعداد محدودی از هنرمندان و فعالان فرانسوی در این عرصه در ارتباطم و بیشتر با هنرمندان شهری اروپایی ای در تماسم که به کاری که من هم یه آن مشغولم علاقمند هستند یعنی دست بردن و ایجاد تغییر در فضاهای شهری. این طور به نظر می رسه که فضای هنر خیابانی فرانسه این روزها، بر روی آن دسته از کارهایی متمرکزه که بیشتر به کاغذ دیواری شباهت دارن منظورم نقاشی دیواری های تزیینی غول آسا است . این بخشی ست که من اصلا نمی تونم باهاش ارتباط برقرار کنم و سنخیتی با کار من نداره. این تغییر جهانی برداشته شدن تمرکز از روی هنر خیابانی و توجه و تاکید بر نقاشی دیواری های شهری در ابعاد بزرگ بیشتر مصرفی بومی داره و جوابگوی نیاز های بازارهای تجاری منطقه ای ست. تزریق چنین نقاشی هایی به فضای شهری و تبدیل آنها به آثاری ماندگار همچون بناهای یاد بود مانع ایجاد ارتباط با مخاطب عام می شه و این خوب با اصل هنر شهری که به نظر من آشکار کردن روابط پنهانی قدرته در تناقضه

matheu
کلاه استودیو: چی باعث شد این کار رو شروع کنی؟

متیو ترمبلین: من یه چند سالی اسمم رو روی دیوارها می نوشتم و گرافیتی می کشیدم ولی شروع این کارم مربوط به دورانی می شه که مشغول عکاسی خیابانی مستند با موضوع بازسازی فضای شهری که در ان زندگی می کردم، بودم من فکر کردم که دستکاری فضاهای شهری میتونه در مقایسه با اسپری کردن اسم روی دیوارها روش بهتری برای واکنش به چالش های بومی و مواجهه با آنها باشه

کلاه استودیو: از نظر تو هنر خیابانی / گرافیتی چیه؟

متیو ترمبلین : من فکر می کنم این عبارات میتونن با توجه به پیشینه فرهنگی هر کس و نوع مخاطبش تعاریف متفاوتی داشته باشن
به نظرم در مورد گرافیتی دو تعریف متفاوت وجود داره یکی مربوط می شه به دوران اروپای کلاسیک که گرافیتی به هر چیزی گقته می شد که بر روی دیوار به کمک ابزار مختلف نوشته و یا حکاکی می شد که خوب این تعریف به پیدایش تمدن روم و یونان باستان برمی گرده و دیگری گرافیتی امریکایی است که به نوشتن نام و یا نام مستعار روی دیوار به وسیله ابزار مختلف اما بیشتر به کمک اسپری و یا قلمو آغشته به رنگ گفته می شود و پیدایش آن به دهه ۶۰ بر می گرده . در ان زمان افرادی که در اقلیت قرار گرفته و سهمی در بازار رایج هنرنداشتن، از این طریق سعی کردند توجه ها را به خود جلب کرده و بازاری برای خود به وجود آورند. تا جایی که من می دونم گرافیتی کارهای امریکایی از لحاظ فرهنگی بین نوشتن نام روی دیوار ها و سبک های دیگر تمایزی قایل نیستن و به همه شون گرافیتی می گن ولی از نگاه یک فرانسوی از اونجایی که گرافیتی در فرانسه تاریخ طولانی ای داره ، به نظرم مهمه که برای نوشتن و یا اسپره کردن نام روی دیوارها از اصطلاح خاصی استفاده بشه تا تفاوت بین این سبک کار با گرافیتی کلاسیک مشخص بشه چون درست بر خلاف معنا و کاربرد اصلی گرافیتی که قدمت زیادی داره و به زمان حضور انسان در قاره اروپا برمی گرده ،نام نگاری در فضاهای شهر به کمک و پشتوانه پدیده کپیتالیسم تا به این حد در سراسر دنیا پر شده و رونق گرفته و تونسته اصل گرافیتی رو که مبنایی بشری داشته تحت الشعاع قرار بده و به نوعی کاملا کنار بزنه. فرانسوی ها حتی در دهه ۸۰ یک تکه کلامی رو از روی اصطلاح انگلیسی «نام نگاری» اختراع کرده بودن که البته از نگاه تاریخی و در فرهنگ امریکا کاملا بی معنا و مفهومه.
وقتی امروزه از گرافیتی حرف زده می شه اولین چیزی که به ذهن مردم می رسه همین گرافیتی که امروزه رایج است یا همون «نام نگاری» که تمرکزش بر زیبا نویسی و به کمال رسوندن مهارت حروف نگاریه . در دنیای امروزی دیگر هیچ کس این حقیقت رو به خاطر نداره گرافیتی همیشه و از زمان های بسیار قدیم وجود داشته و یکی از تحولات مهم تاریخ بشریت به شمار می رفته و روشی بوده که انسان ها سالیان متمادی برای تعیین قلمرو و قبیله خود از ان استفاده می کردن. اگر من بخواهم هنر خیابانی رو بر اساس ترجمه اون در زبان فرانسه تعریف کنم باید بگم که هنر خیابانی درفرهنگ فرانسوی به معنای نشان دادن استعداد در خلق یک اثر در مدت زمانی کوتاه به منظور دریافت مبلفی ناقابل از عابرین پیاده است. تا جایی که من به خاطر می آروم هنر خیابانی یا پایان دهه ۹۰ اصطلاحی نبود که بار معنایی مثبتی داشته باشه و یا از اعتبار فرهنگی خاصی برخوردار باشه ، حداقل در امریکا تا به اون زمان که اینطور نبود و بعد یک دفعه در سال ۱۹۹۸ تعداد قلیلی از هنرمندان امریکایی و اروپایی برای متمایز کردن کارشون از گرافیتی سنتی یا همون نام نگاری خودشون رو هنرمند خیابانی نامیدند تا به این وسیله مخاطبان جدیدی رو برای خود دست پا کنند و گالری دار های تجاری هم از جمله این مشتریان بودند. اساسا بین سال های ۲۰۰۳ – ۱۹۹۸ هنر خیابانی اصطلاحی بود که برای امضا هایی به کار رفته می شد که در قالب گرافیکی کار می شدند ولی پیچیده تر از آنها بودند. و از ان برای «نام نگاری » به سبک سنتی آن استفاده نمی شد. در همین زمان بود که این پدیده نوپا به سبب کسب موفقیت و عمویت پیدا کردن در فضای مجازی توسط کاربران اینترنتی و کسب موفقیت تجاری به مثابه ورود به بازار فروش آثار هنری به جنبشی به نام جنبش جهانی هنر خیابانی تبدیل شد. من این اسم رو روش می ذارم که بتونم اینطوری تفاوت آن با هنر خیابانی به معنای فرانسوی آن رو نشون بدم. .

corners_tremblin

کلاه استودیو: برای این سبک ها مرزبندی ای قایلی و یا اینکه به نظرت همه شون یکی هستن :از یه تگ توجه برانگیز و جالب گرفته تا نقاشی دیواری های در ابعاد بزرگ که با بودجه شهرداری ها و با جابه جایی مبالغ هنگفت و پوشش خبری و تبلیغات بسیار کشیده می شوند

متیو ترمبلین: امروزه کمتر نظریه پردازی وقتش رو صرف مطالعه انواع مختلف و بسیار متنوع فعالیت های شهری در قرن خودش می کنه و ترجیح می ده برای رو بورس بودن و جلب توجه اهالی رسانه و بازار هنر تنها به دنبال کردن و تحلیل و تفسیر جنبش جهانی هنر خیابانی بپردازه . در حالی که اگر من بخوام دقیق و با وسواس در مورد هنر در فضای شهری صحبت کنم باید بگم که این اصطلاح یعنی هنر شهری رو باید به عنوان عبارتی خنثی و با در نظر گرفتن گونه های متنوع آن تعریف کرد چون همون طور که از نامش هم پیداس هنر شهری در برگیرنده انواع و اقسام هنر است که در فضای شهری نمود پیدا می کنند. البته نمی توان منکر این حقیقت شد که در سال های اخیر این اصطلاح از معنا کاملا تهی شده و دلیل آن هم غبضه و استفاده شهرداری ها از این نام برای ترویج هنر شهری ای موجه از لحاظ سیاسی و مبتنی بر حق کمیسیون است. در این جا من می تونم به عنوان نمونه تعدادی از انواع هنر مرتبط با فضاهای شهری رو به ترتیب تاریخی نام ببرم.
گرافیتی، بناهای یادبود ،کتیبه ها، مجسمه ها ،هنر عمومی، هنر کمیسیونی، نقاشی دیواری، نقاشی دیواری کمیسیونی، نقاشی حروف، هنر اجرا، هنر مکانی ،نام نگاری با اسپری ،فعالیت های اجتماعی( اکتیویسم)، هنر پارتیزانی، حرکت های مخفیانه دستکاری فضاهای شهری ،هنر مفهومی ،حرکت های اجتماعی، حرکتهای ضد ساخت بناهای یادبود، پسا گرافیتی گرافیتی کمیسیونی، هنر خیابانی ،هنر شهری، نیو مرالیسم ،هنر عمومی مستقل ،یادبودهای سری، هنر نقاشی داخل عمارت های عمومی، هنر نقاشی دیواری ،هنر پسا خیابانی و… با وجود این تنوع در هنر شهری به نظرم تاکید فقط بر دو دسته از آنها نمی توانه درک و تعریف درستی از این نوع هنر رو به ما بده.

کلاه استودیو : چی باعث می شه که تو این رو هنر خیابانی بنامی و یا این که آن را اصلا هنر بدونی؟

متیو ترمبلین: من در فضاهای ی شهری همیشه به دنبال نمونه هایی از کنش و واکنش هستم که نمایانگر کاربردی فرای چهارچوب های تعیین شده از سوی عامرین قدرت و قردادهای تجویزی است. این نوع خلاقیت خودجوش و خلق اثری بی نام رو می توان منبع آزاد و یا قابلیت شهری ای رها از هر قید و شرطی نامیدو این اساس و پایه دست بردن در فضاهای شهری است یعنی باز شناسی کشمکش های موجود در فضاهای شهری و به چالش کشیدن درک و برداشت مان از قدرت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی . به نظر من هنر باید به منزله عامل بصری ای حاضر در فضاهای شهر به دنبال برقراری ارتباطی سازنده و ایجاد تغییری بر خلاف جهت قراردادهای تحکیمی و حاکم باشد تا بتواند به آزادی و احقاق حقوق شهروندی بی انجامد

urbanshit
کلاه استودیو : آیا تو به طور مستقل و غیر قانونی کار می کنی یا این که کار های کمیسیونی هم انجام میدی و برای کارت از طرف گالری و یا فستیوالی مجوز داری؟

متیو ترمبلین: کار من تمرین آزادی های فردیه. من می تونم هم به طور مستقل بدون کمیسیون و کسب اجازه کار کنم و هم با کمیسیون با کسب اجازه.
مساله قانونی و یا غیر قانونی کار کردن زمانی برای من اولویت پیدا می کنه که ببینم برای انجام کاری خاص در فضاهای شهری امروزی که پیوسته تحت نظارت و کنترل هستن کدوم روش مناسب تره چون من علاقه ندارم تحت فشار روحی و روانی کار کنم. حتی اگر هم تصمیم داشته باشم با مجوز کار کنم ترجیح می دهم خارج از چارچوب کار های کمیسیونی کار کنم چون بیشتر اوقات امکان گرفتن مجوز برای مکان و یا دیوار مد نظرت وجود نداره.
در کنار کارهایی که به طور مستقل انجام می دهم باید بگم که من با ارگان های مختلف چه خصوصی و چه عمومی و عامل المنفعه هم همکاری می کنم. البته این همکاری مبتنی بر دو اصل مهمه: یکی باز بودن دستم در انجام پروژه ها و داشتن آزادی در پیاده کردن ایده ها و دیگری درنظر گرفتن اهداف و خط مشی این ارگان ها و عدم انجام کارهایی با پیام سیاسی ای که بتونه موجودیت آنها رو به خطر بندازه.
من هدفم از کارهایم پنهان کردن حقیقت و یا ایجاد صلح اجتماعی نیست بلکه به وسیله هنرم سعی دارم اهرمها ی پنهان فشار و سلطه رو نمایان کنم و وجود عواملی چون کشمکش و تناقض در فضاهای شهری سبب می شن که من کار در فضای عمومی رو به کار در فضاهای از پیش تعیین شده و مشخص ترجیح بدم . مردم به من رجوع می کنند چون می دونن که من در تغییر و دستکاری مکان هایی که برای کارم انتخاب می کنم نهایت دقت و ظرافت رو در سازگاری آن تفییرات با محیط پیرامونش را به کار می برم.

کلاه استودیو: نظرت در مورد حضور هنر های زیبا در فضاهای شهر در سال های اخیر که سبب شده که گرافیتی کارها تمایل به گذاشتن نمایشگاه و کشیدن نقاشی های بزرگ بر روی دیوار ها پیدا کنند چیه؟

متیو ترمبلین: با توجه به آنچه من در گالری ها تا به امروز دیده ام اینطور به نظر می رسد که کمتر هنرمندی از امکاناتی که فضای یک گالری می تونه در اختیارش بگذاره آگاهه و کمتر هنرمندی رو می شه پیدا کرد که بدونه چه کارهایی رو باید در این فضا نمایش بده تا از تکرار خود و یا بازتولید کارهایی که در فضای شهری انجام داده اجتناب کنه و حال این همان مساله ای است که هنرمندان معاصر سعی دارن ازش فرار کنن. به نظر من مشکل اساسی عدم درک درست فضای گالری ها و یا موزه هاست که منجر به ظهور نگرش های محافظه کارانه و سود محور می شود و این خود مسبب اصلی زیر سوال رفتن ارزش هنری برخی کارها و هنرمند های خوب شهری می باشد. در مورد تمرکز فستیوال های هنر شهری بر ترویج کشیدن نقاشی دیواری در مقیاس های بزرگ باید بگم که سرمنشا آن عدم اگاهی از این مساله است که کارهای کمیسیونی چه کاربردهایی در فضاهای شهری می توانند داشته باشند. هنر کمیسیونی می تواند نقش سازنده ای در بازسازی فضاهای شهری داشته باشه. من فکر می کنم که ما در فضاهای شهری بیشتر نیازمند دیدن کار های مبتنی بر اصل مشارکت و گفتمان هستیم تا تصاویر محض..

به عنوان نمونه پروژه هنر نقاشی دیواری در فیلادلفیا به جای این که از طریق هنر به دنبال ایجاد صلح اجتماعی باشه بیشتر به انجمن های محلی خود متکی است. متصدیان یک چنین پروژه هایی از توجه به قابلیت های فرهنگی و اجتماعی هنر غافل هستند در حالی که سازمان های دولتی همچون شهرداری ها به خوبی از
این قابلیت ها آگاه بوده و می دانند چطور می توانند آنها را در راستای احقاق اهداف و اجرای سیاست های سلطه جویانه خود به کار ببرند. این روش بکار گیری هنر در فضاهای شهری صرفا در خدمت باز تولید و تقویت الگوهای قدرت است تا ایجاد مکانیسمی برای مقابله با آن.

کلاه استودیو : فکر می کنی این ایده کلا خوبه و یا بد؟

متیو ترمبلین: بستگی داره که از چه زاویه ای بخوایم بهش نگاه کنیم از نقطه نظری کلی خوب حضور گونه های مختلف هنر و فرهنگ های متنوع در فضاهای شهری کلا چیز خوبیه و اگر بخواهیم از دیدگاه یه هنرمند هم به این مساله نگاه کنیم باز هم اتفاق خوبیه چون دریافت بی واسطه پول در قبال کاری که انجام می دهی همیشه بهتره ولی خوب از لحاظ سیاسی کار موجهی نیست چون تمرکز از بیان هنری برداشته شده و بر خلق اثری دارای ویژگی های بصری جذاب و زیبا و به نوعی عوام فریبانه گذاشته شده و این مصداق همان فضای رقابتی ناسالم و نابرابری است که در مقیاس بزرگ در جوامع مون مشاهده می کنیم و هدف آن باز تولید اهرمن های تسلط و قدرت است

کلاه استودیو: ما می دونیم که تو در قالب یک گروه هم کار می کنی؟ یه کم برامون در این مورد بگو؟ چطور شد که تصمیم به کار در این قالب کردی و این که نحو کارتون در این گروه چطوریه؟ ( یه مثال از نوع فعالیت هاتون می تونه کافی باشه و برای مخاطبان ما هم خواندنی؟)

متیو ترمبلین: من ده ساله که با دیوید رونو در قالب گروهی دو نفره کار می کنم و در این مدت عضو یک انجمن عکاسان به نام بی آی پی و همچنین عضو فت ( کارگاه هنر و تکنولوژی آزاد البته در ۲ سال آخر فعالیتشون) هم بودم . کار کردن با افراد مختلف چالش خوبیه چون باعث می شه از لاک خودت بیرون بیایی و روی قابلیت های اجتماعی ات کار کنی .از طرفی دیگر این ارتباط باعث می شه که بتونی با تلفیق ایده ها و مهارت های مختلف محصول بهتری رو خلق کنی . ماهیت کار در گروه و تحت نامی دیگر به آدم این فرصت رو می دهد که دنیایی کاملا متفاوت از دنیای شخصی خودت رو از هیچ بسازی و تجربه ای جدای تجربه های فردی ات داشته باشی. من و دیوید سعی داریم با فعلیت بخشیدن به فضاهای شخصی خودمون یک مکان سومی رو خلق کنیم که بیشتر در دسترس مخاطب هایمون باشه و همیشه سعی می کنیم برای کار در فضاهای شهری روش های جدیدی رو به کار بگیریم . در کنار کارهایی که با هم در فضاهای شهری انجام دادیم بین سال های ۲۰۱۵ – ۲۰۱۰ کارهامون رو با تمرکز بر موضوعات مختلف در فضای گالری هم نمایش دادیم . برخی از این موضوعات عبارتند از مستند، داستان خوانی ،دی آی وای، سو استفاده و…

mathieu2

از لحاظ میزان توجهی که در فضای مجازی به این پدیده می شه و ورود آن به بازارهای تجاری هنر و تبدیل آن به هنری اخته شده و از لحاظ سیاسی موجه و همینطور به لطف کار های کمیسیونی و با حمایت و نظارت شهرداری ها می تونم بگم که این جریان الان به جایی رسیده که دیگه راه برگشتی براش نمی شه متصور شد !!

کلاه استودیو: نظرت در مورد هنر خیابانی / گرافیتی در دنیای امروز چیه؟

متیو ترمبلین: از لحاظ میزان توجهی که در فضای مجازی به این پدیده می شه و ورود آن به بازارهای تجاری هنر و تبدیل آن به هنری اخته شده و از لحاظ سیاسی موجه به لطف کار های کمیسیونی و با حمایت و نظارت شهرداری ها می تونم بگم که این جریان الان به جایی رسیده که دیگه راه برگشتی براش نمی شه متصور شد به عبارت دیگه ما به همان نقطه ای برگشتیم که هنر معاصر در دهه ۹۰ در آن متوقف شده بود و گویی هنر از این چرخه باطل و معیوب راهی نداره . من بیشتر دوست دارم بدونم که چطور بعضی از هنرمندان می توانند خودشون رو از بند این کلیشه ها خلاص کنن و کمتر به تغییر و تحول این جریان در طی زمان علاقمندم . دوست دارم بدونم که هنرمندان و یا گالری دارها در بستر فرهنگی خودشون چه استراتژیی هایی رو می خواهند به کار ببندند که هنر شهری افق روشن تری داشته باشه؟

کلاه استودیو: از هنر خیابانی و گرافیتی بگذریم می شه برامون بگی که تو دنیای امروز رو چطور می بینی؟

متیو ترمبلین: ما اینطور تصور می کردیم که عدم حضور اصول دموکراسی در فن آوری دیجیتال می تونه آستانه تحمل ما رو بالا ببره ولی آنچه که در عصر حاضر باهاش روبه رو ایم کنترل و نظارت عمومی ست این خیلی نا امید کننده اس که مدینه فاضله فضای مجازی که می توانست به منظور تمرکز هر چه بیشتر قدرت عموم مردم با جمع کردن آنها به دور هم به کار بره به ضد خودش بدل شده و در انحصار مراکز قدرت در آمده است . از طرف دیگه جهان در کنترل کامل لابی های مالی ست همون یک درصد جمعیت جهان که پیوسته به تخریب این سیاره و انباشتن ثروت بیشتر مشغول بوده در حالی که ۹۹ ٪ جمعیت دسترسی به حداقل منابع رو دارن . البته فعالیت های در حال انجامه همچون فرهنگ منبع آزاد که شاید تنها راه نجات ما از این کابوس باشه و بتونه این چرخه معیوب رو در مسیر درستی بندازه . من فکر می کنم که هنر شهری می تونه وسیله ای در راستای تحقق همین هدف یعنی ایجاد تعادل و ساخت جامعه ای مبتنی بر عدالت باشه

mathieutremblin21
کلاه استودیو: در کارت از کسی هم تاثیر گرفتی؟

متیو ترمبلین: من از هر چیزی که در پیرامونم می بینم تاثیر می گیرم: رفتار مردم در خیابان و نحو برخوردشون با همدیگه، عملکرد دولت ها و روش هاشون برای کنترل و محدود کردن ما و همچنین تجربهای شخصی ام در فضای مجازی و خیلی چیزهای دیگه. من همچنین از خوندن تاریخ هنر، کتاب های فلسفه، جامعه شناسی ، انسانشناسی و مطالعات تجسمی و دوران پسا مستعمراتی و همچنین از صحبت با دیگر هنرمندان ، ایده پردازان ها و گالری دارها و البته با مردم عادی ایده می گیرم ،

کلاه استودیو: به هیج ژانر یا شاخه خاصی از هنر های تجسمی یا هنرمند به خصوصی در این زمینه علاقه داری؟

متیو ترمبلین: من کلا ادم کنجکاوی ام و به دانستن همه چیز علاقمندم ولی یه چند تا هنرمند رو بیشتر از دیگران دوست دارم: رنه ماگریت، جورجس مکیوناس، رابرت فیلیو، آدرین پیپر، دیوید هامونز، جرمی دلر، فراسیس آلوم، جی آنی ماتی، تروور پاگلن، رومان زیگنر، رابرت میلین، گیلس ماهه ، مدین گروپه بیتنیک، اوا و فرانکو ماتسُ، جوآنا هاجی توماس، خلیل یورگ و…
یک سری هنرمندان دیگه هم هستن که من شخصا می شناسمشون و کارشونو دنبال می کنم از جمله:
الن دکلرک، کارول دولارد، هارمن د هوپ ، آدام، آکای، براد دانی، جرون، جانگلین، الیور کوستا تفانی، هانت ، زفز، اوان رات، ادی واگنکنشت، آرام بارتول، جیم ل هستیس، سوسیت ولتایل، بیانکو شاک، ولادمیر ترنر، اپوس ۲۵۷، بنجامین گالن،ژولین برتیر، او اکس، ماردینور، نیکلاس ماگرت، سلین آهوند، الودی برماند، لوسی فرینهاگن، اما کوزانی،

tremblin
کلاه استودیو: حرفی یا پیشنهادی برای هنرمندان خیابانی جوان به خصوص در جاهایی که این پدیده هنوز نوپاست داری؟

متیو ترمبلین: دانستن تاریخ هنر شهری و آگاهی از جنبش فعالان در این زمینه روش مناسبی ست برای درک ایده ها و روش های مبتنی بر اصل ارتباط که در پیاده کردن ایده خاص در مکانی خاص می تونه به فرد کمک کنه. در هنگام کار در فضای شهری بهتره که فرد به حقوق شهروندی خود واقف باشه . فرد باید بتونه با فراغ بال ایده مد نظرشو رو اجرا کنه اما در کنارش باید از تاثیر کار خود بر جامعه هم اگاه باشه. به عبارت دیگر باید خیلی مسولانه و روشن و آشکاراعمل کنه یک کار بی نام و بی امضا می تونه تفاسیر و برداشت های بیشتری را در جامعه ایجاد کنه و اینکه تنها زمانی می شه از طریق تخریب به خلق دست زد که آن چیز ارزشش رو داشته باشه. منظورم اینه که اون کار بتونه معنای جدیدی رو خلق کنه نه اینکه انجامش فرد رو به یه قانون شکن مخرب تقلیل بده . به نظر من وندالیسم و زیر پا گذاشتن قانون به منظور کسب شهرت اساسا بی معنا ست ( مگر اینکه فرد یه آنارشیست باشه و اگه اینطوره پس چرا اصلا چنین فردی به دنبال به رسمیت شناختن شدن و اعتبار هنریه؟) . یک چنین فردی فقط خودخوانه به دنبال احقاق حقوق فردی خودش است

سایت هنرمند :  http://www.demodetouslesjours.eu