هنر شهری امروز
نوشته : کارن رشاد
گرافیتی چیست؟ هنر شهری چیست؟
هنری که در شهر حضور دارد؟ هنری که در شهر دیده می شود؟بله می توانید این ها را معادل با هر ساخته دست بشر بدانید که اتفاقا در شهر هم دیده می شود. اما نویسنده حتی به هنر بودن آنچه هنر نامیده می شود مشکوک است.آیا نقاشی دیواری در و دیوار شهر های جهان یک اثر هنر شهری است؟ آیا جوجه های از تخم بر آمده که زیر بال و پر گالری ها و شهرداری ها رشد و نمو می کنند اصلا هنرمند به حساب می آیند؟ نویسنده این مطلب به شدت بر ضد چنین پنداشته ای موضع می گیرد.آنچه پشتیبانی می شود و در بالشی نرم نگهداری می شود هنر امروز نیست. حتی انچه در موزه لور می بینید -اگر زمانی اثر هنری بوده باشد- امروز آشغالی دستمالی شده بیش نیست.همچون زیر شلواری متعغنی که با رها به پا کرده اند و هم اکنون در کناری افتاده.بدیهی است که بیننده به سختی قادر است این دو صحنه را با هم یگانه پنداری کند اما حقیقت امر این است که می خوانید. هدف من بی حرمتی به ساحت هنر نیست بلکه بیان خشمی است که زاده همین الگو سازی هاست. موزه ها کعبه ای می شوند برای هنرمندان جهان.گویی همه باید به سمت آنها دست عبادت برده و پیرو خط آن باشند.خط مجله ها سایت ها گالری ها و موزه ها.هنر شهری یا راحت تر و زیبا تر بگویم گرافیتی آن کار بی غل و غشی است که از روی عشق و نیاز به بیان انجام می شود.به راستی هنر این است و نه هیچ چیز دیگر. نیاز به بیان است که خلاقیت را می سازد و نه تکرار تکنیک ها و آرزوی دیده شدن ها.هرچند که همیشه و هر روز رسانه ها چیز دیگری را در گوش شما فریاد می کنند
هنرمند بدون دغدغه – با پشتوانه به سختی بتواند اثری هنری تولید کند.مگر غایت هنر را نه بیان آمال و آرزوها و تاثیر گذاری بلکه بازسازی زیبایی و مجموعه ای از تکنیک های شوکه کننده بدانیم که خلایق از انجام ان عاجزند.اما ناگفته پیداست که تکنیک با تمرین و آموزش حاصل می شود. این بیان است که دور از دسترس تر است پیدا کردن روش خاص و خالص بیانی است که هنر را ساخته و می سازد .بالا رفتن از دیوار ها با یک داربست امکان پذیر است بالا رفتن در ذهن انسان ها با رسانه ها امکان پذیرشده است .اما نشستن در قلب آدمیان با هیچ یک از ساخته های دست بشر امکان پذیر نمی باشد به جز هنر.
هنر آن است که در مجله های رنگی می بینید. هنرمند حرفه ای آن است که همچون یک فروشنده در بوتیک رنگارنگش نشسته و با همه با احترام و زیبا صحبت می کند و پیپش را با ژست سیاه سفید بر لب داردو شالی بر گردن و احیانا کیف چرمی بر دوش .هنر مندی که کافه می رود و در جمع ها خودش را نقل مجلس می کند و از کتاب هایی که خوانده حرف هایی برای گفتن دارد.این مخاطب و جامعه است که میل گول خوردن دارد.او دوست دارد هنر مند به او آرامش و امنیت بدهد -در جهانی که جز صدای بوغ ممتد آلارم هیچ چیز راست نمی گوید
به موضوع خودمان باز گردیم.گرافیتی چیست؟آیا آن دیوار های بزرگ و آن اسپری ها و ماژیک ها و آن مغازه های فروش ماژیک و اسپری خیال و رویای هنر مند گرافیتی است؟ این گالری است که غایت هنر شناخته می شود؟برخی می گویند : آرزوی هر هنرمند این است که در موزه های بزرگ دنیا به نمایش در بیاید
چنین آرزویی را باید باسیلی از ادرار به جوی فرو برد و چنین هنرمندی هرچند امروز مورد قبول اکثریت است اما همین بس که اکثریت در غالب موارد چرند می گوید
امروزه سازماندهی جهانی هر چه بیشتر سعی دارد هر گونه حرکت انسانی را سرکوب کرده و یا دست کم تحت کنترل در آورد.کنترل فکر و کنترل اعتراض.اگر گرافیتی می کشی باید بیشتر اسپری بخری. اگر می خواهی هنرمند موفقی شوی باید از گالری پیروی کنی اگر می خواهی روی دیوار ها هنرت را به اشتراک بگذاری باید ان را خالی از مفهوم سازی . اگر بخواهی به شهرت برسی باید تحت کنترل باشی و اگر نه باید در گوشه ای بنشینی و صدایت را خیلی بلند نکنی.ساختن الگو های عوام فریبانه ای از هنر شهری و نمایش هزار باره آن ها در شبکه های تماما دروغ گویای این مساله است.این الگو سازی ها و القای محبوبیت در حقیقت دگرگونه سازی و کج نمایی یک پدیده اجتماعی است و از نظر نویسنده از همین سیاست های سازماندهی شده ریشه می گیرد
کسانی که بزرگ می شوند تا به کوچک تر ها جهت بدهند و موفقیت را از ان طریق برای دیگران تعریف نمایند
در این میان هر که سر پیچی کند از همه جا طرد می شود.به گوشه ای می رود و دیگر خود داند که دوام می اورد یا با التماس به آغوش این سیستم باز می گردد تا زندگی اش بگذرد و یا حتی بتواند ادامه حیات دهد
نویسنده این مطلب خوب بر این حقیقت تلخ واقف است که این نوشته ها اندک مخاطبی خواهد یافت چرا که اگر قابل باور بود این همه نشریه و سایت ها اینترنتی رنگارنک و پر مخاطب به عنوان منبع مورد رجوع واقع نمی شد
این همه مطالب تبلیغاتی به عنوان هنر به خورد مردم داده نمی شد. یعنی مردم این همه مواد نگه دارنده را با ولع مصرف نمی کردند.جامعه ای که بر پایه این نظم بنا گردیده به هیچ وجه با نوشته ای کوتاه که سعی دارد حقیقتی بزرگ را که ساده انگاشته می شود هشدار دهد تغییر نخواهد کرد اما امید است برای عده ای درک آن امکان پذبر باشد