مختصری در باره‌ی هنر بومیان امریکا

 کارن رشاد

تا شانزدهم اکتبر 2005 در موزه‌ی میچینر آثار هنری بومیان آمریکا در زمینه‌ی هنرهای تجسمی به نمایش گذاشته می شود. این نمایشگاه ” هنر در دو جهان ” نام‌گذاری شده است.سازمان “آمریکایی‌ها برای بومیان آمریکا” با علامت اختصاری “ana ” مهمترین اسپانسر نمایشگاه ” هنر در دو جهان ” محسوب می‌شود. به همین مناسبت قسمتی از تحقیق ” کارَن رشاد” در زمینه‌ی هنر بومیان آمریکا را در ادامه می‌خوانید.

Stephen Mopope (kiowa) | The Procession

* بی شک جایگاه تمامی ِ هنرمندان مهاجر آمریکایی پابرجا است اما این نکته نیز قابل تعمق است که هنر بومیان را نمی توان کم از آثار سرشناسانی چون هاکنی ,باسکت و دیگران دانست ( و از یاد نبریم که تبلیغات چه تاثیر شگرفی در مطرح کردن بعضی نام‌ها و جریانات هنری داشته و دارد

).

آثار هنری و مصنوعات دستی مردمان بومی سرزمین آمریکا، از همان ابتدای سفرشان از شمال به جنوب و نیز بعد از سکونتشان در هر ناحیه به شکلی مجزا شکل گرفت و ادامه یافت .این آثار مشتمل بر نقاشی ، کنده‌کاری و مجسمه ، بافته‌ها و آثار دوخته شده ، وسایل شکار و قربانی و… است .

Ghost Dance Dress 1886 Oklahama

استفاده از پر، تیغ های جوجه تیغی ، پوسته‌ی درختان ، پوست جانوران، مو و چوب به عنوان متریال اصلی این آثار یکی از ویژگی های مشهور و منحصر به فرد هنر سرخ پوستان قاره‌ی آمریکاست. این مردمان در زندگی روزمره مشغولیت‌های زیادی داشته و دارند : ساخت پوشاک و جواهرات تزیینی و آیینی، ساخت چادر، پرده و قالی، ماسک‌سازی، ساخت توتم های تیرچه‌ای ، سبد‌بافی و ساخت ظروف از هنرها و مشغولیت‌های مهم زندگی این اقوام به شمار می‌رود.
امروزه ، از دل همین نسل‌ها و مردمان ( که تاریخی از درد و رنج را بر دوش می کشند) هنرمندانی در عرصه هنر پیشرو جهان نیز جای باز کرده اند.نقاشی روی بوم ،عکاسی ، هنر های نمایشی , ویدئو آرت و … به همان تاریخ کهن و مجموعه تجربیات وسیع هنری این نسل ها افزوده شده و تاریخ هنری جذاب و متنوعی را پدید آورده است.

پیداست که آثار هنری دستی سرخپوستان امریکا جنبه‌ای کاربردی و یا آیینی داشته اند . چیزهایی برای پوشیدن و چیز هایی برای نگهداری غذا و … .
در جشن ها و مراسم آیینی سرخپوستان ، مسایل بسیاری مورد توجه و تمرکز قرار داشته و دارند: شفا بخشی ، افزایش قوای شکار و برکت اراضی ، رابطه فرد و قوم با کیهان و جهان پیرامون و… .

درست همین معانی هستند که به گذشته و حال هنر این مردمان بومی شکل و انسجام بخشیده اند. آن ماسک هایی که در مراسم شفا بخشی ( درمان ) بر صورت قرار می گیرند ، به ارتباط فرد با روح شفا بخش عالم کمک می کنند یا آن توتم های تیرچه ای که بر سر در هر مزرعه و ملکی نصب شده ، تاریخ ، اساطیر و هویت خاندانی را به زبان تصویر بیان می‌کند. و این هنر ، توسعه یافته است تا به این اهداف کاربردی و بیانی خود نایل آید.

T.C. Cannon | Self portrait Studio 1975

از نظر متخصصین ، بومیان آمریکا با توجه به محدوده‌های جغرافیای زیستی‌شان ، زبان روزمره‌شان و تفاوت‌ها و تشابهات آیینی و باور هایشان به دسته‌ها و نسل‌های مختلفی تقسیم می شوند. در این مقاله تنها به بزرگ‌تربن و کلی‌ترین این دسته بندی اشاره می کنیم که بر طبق آن این اقوام به : اقوام شرقی، دشت نشینان ، اقوام جنوب غربی ، ساکنان ساحلی شمال غربی و شمالی ( قطب نشینان ) تقسیم شده اند. البته ناگفته نماند که در بسیاری مواقع تقسیم بندی های متخصصین با مخالفت شدید خود بومیان مواجه شده چرا که این مردمان باورها و خاطره‌ی تاریخی اقوام خود را به مراتب بهتر و دقیق‌تر می شناسند.

Fritz Scholder | Santa Kiowa 1986

همانطور که اشاره شد ،اشکال مختلف هنر بومیان با توجه به اختلافاتی که در موقعیت جغرافبایی زیستگاه هاشان وجود داشت تنوع و تمایز یافت . چادرهای نقاشی شده (تی‌پیtipi) که از پوست بوفالو ساخته می شدند هیچ گاه بدان سان که چاره‌ساز دشت نشینان جنوبی بودند ، مشکل بومیان قطب نشین را حل نمی کردند و آن همه تصویر و سمبل های باران و نمایش های مربوط به درخواست باران از طبیعت که در سرزمین های خشک جنوب غربی ساخته و پرداخته می شد ( مثلا کاسه های سرخپوستان پوئبلو ) برای هیچ یک از اقوام سرزمین‌های بارانی شمال غرب کارساز و بدین جهت “قابل ارزش” نبود.
بر خلاف بسیاری اقوام ابتدایی در برخی نواحی آمریکای شمالی اقوامی بوده‌اند که در جامعه‌شان به فرد امکان پرداختن به نقاشی شخصی با توجه به افکار ، رؤیاها و داستان های اجدادی‌اش داده می‌شد ، یعنی هنری که در ان آثار هیچ دو هنرمندی نمی توانست کاملا شبیه یکدیگر باشد.

J.Rickard | Corn Blue Room Installation 1998

در قرن شانزدهم میلادی با هجوم تجار- کاشفان ِ اروپایی ، بیماری ، ترس و بی‌خانمانی ، پیوسته زندگی ساکنان اصلی این قاره را تهدید کرد . در این میان بسیاری از شیوه های هنری و اثار اصیل این بومیان در تمامی نقاط این قاره از دست رفت و البته بخشی از آن در سیر این تغییرات جذب شده و به شکلی دیگر دنبال شد.

در دوران معاصر تماس و هم زیستی این بومیان با ساکنان اروپایی سرزمینشان منجر به تاثیراتی دوجانبه شده است به طوری که در میان هنرمندان مدرن آمریکایی جهت گیری هایی به سمت هنر سرخپوستان به چشم می خورد و نیز در کار بومیان عناصری از هنر مدرن دیده می‌شود.اما این جهت گیری به صورتی طی می شود که بیشتر این تاثیرات به نفع اروپاییان‌ ِ آمریکا بوده است و نه بومیان. چرا که قدرت سیاسی و اقتصادی خاصی متوجه حرکت آنان قرار نگرفته و از آنان حمایت نشده است. برای اثبات چنین سخنی تنها کافی است که به اولین سال تاسیس رشته ( برنامه ) تحصیلی به نام “هنر بومی” یا “هنر سرخپوستان ” نگاه کنیم : “برنامه آموزش عالی هنر سرخپوستان ، کالج باکن تاسیس 1935 موسکاجی ، اکلاهاما

با این حال هنرمندان سرخپوست در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یک به موازات هنر جهان پیش رفته و مواد و زمینه های گوناگون هنری را تجربه کرده اند. اغلب این هنرمندان جهت‌گیری خود را به سمت طبیعت و امیال و آرزوهای قومی شان می‌دانند. مثلا “جیمز لاوادور” ,هنرمندی بومی از قبیله “والا والا ” ، نقاشی هایی چند لتی می کشد که در نگاه اول تصویری انتزاعی را منعکس می کند اما در واقع انعکاسی است از یک منظره . خود لاوادور می گوید که نقاشی هایش بازتاب تجربه‌ی زندگی و رشد او در ناحیه حفاظت شده‌ی اورگان ( در شمال غربی ایالات متحده) و اندیشه‌هایش در باره‌ی رابطه‌اش با وطن، خانواده و هویت بومی‌اش هستند.

James Lavadour | The Gate 2003

جین اش پویتراس ” هنرمند قوم” چیپه وا ” ، در نقاشی هایش از رنگ ،عکاسی و کولاژ استفاده می کند . و در عین حال به بیانی از تداوم حرکت نسل خود و حضور تاریخی قومش پایدار است.برای مثال تابلوی سه لته پویتراس با عنوان ” شمن هرگز نمی میرد -5″ بر تاثیر دردناک اشغالگران بر باورها و قدرت های روحی بومیان و لزوم زنده نگاه داشتن این سٌنن تاکید می کند.

در هر حال هنر بومی به هر سویی که برود تفاوتی با هنر مهاجر خواهد داشت و هر گونه که مورد بررسی قرار گیرد نمی تواند و نباید در ارجحیتی کمتر نسبت به هنری که تولید مهاجرین و مورد توجه و تبلیغ آن‌ها است قرار گیرد . بی شک جایگاه انسانی تمامی هنرمندان مهاجر آمریکایی نیز پابرجا است اما این نکته نیز قابل تعقل وتعمق است که هنر ایشان را نمی توان کم از آثار سرشناسانی چون هاکنی ,باسکت و دیگران دانست ( و از یاد نبریم که تبلیغات چه تاثیر شگرفی در مطرح کردن بعضی نام‌ها و جریانات هنری داشته و دارد ).

اگر به دنبال ارتباط با گویش و بیان ساکنان گوشه ای از زمین هستیم ، آنان که از خاک آن سرزمین داستان‌ها می دانند بیانی به سزاتر و در خور تر خواهند داشت.

 

 

منابع :
1-MSN-Encarta Encyclopedi :

2- Native American Art

3- North American Indian Art , David W.Penney ,2004 ,Thames and Hudson Ltd. Pub. London

4-Curtis international Pro. Liberary Of Knowledge Volume 3 Chapters 2,3,5,7 Native and folk Arts of America