مصاحبه تورنتوییست با اباو(بالا)هنرمند شهری

ترجمه :کارن رشاد

تورنتوییست : ایده “بالا” از کجا آمد؟
اباو: از ” بالارفتن  از مشکلات , موانع و ناهنجاری های زندگی “ام . اساس زندگی روزمره من . این واقعا برا من خیلی معنی دارد.توازن ,حوشبینی , ترس,تباهی , زندگی , سعادتمندی , شکنجه و درون خودم.

یکی از فلش های ساخته اباو

ت:این فلشوموبیل ها رو چه طور آویزان می کنی؟
اباو : چه جوری باید اویزون کنم؟پرواز میکنم ,می رم اون بالا و وصلشون می کنم و اون ها هم یک بازی با لغات راه می اندازند

ت: نه جدی
اباو : من تازه فیلم “شعبده باز ” رو دیدم . بنا بر رسم جادوگر ها در باره  فوت و فن های کار ,فقط می تونم بگم که باید به غیر ممکن باور داشت و شدن رو تصور کرد

ت: آیا کاری رو که می کنی را تضاد با قرهنگ عام  می دانی؟
اباو : حتما .اما راستش من زیاد اسم ها رو جدی نمی گیرم.شما میتونید اونها رو هنر شهری یا چیدمان بدونید انا به ذهن من چند تا کلمه میان : ارتباط , مسافرت, مبارزه , خطر

ت: چرا  خطر؟تا به حال نزدیک بوده که بمیری؟
اباو : آره , من بارها با مرگ دست و پنجه نرم کردم چه از قصد چه از روی تصادف.من میگم هرچی بیشتر با مرگ بگردی از زندگی هر روزت بیشتر لذت می بری. ما همه خواهیم مرد من نمی خوام ترس از مرگ مانع پرداختنم به اون چیزی بشه که دوست دارم انجامش بدم
ت: از چه زمانی و از کجا شروع کردی؟
اباو : باید بگم از دوران جنینی!فقط قدیم ترها فرم بروزش فرق داشته . من دوران شانزده سالگیم  نقاشی دیواری رو با دوستای اسکیت بازم شروع کردم.من وابسته آزادی و هنرشهری شدم. . اون زمان ما بیشتر از اینکه تو مدرسه باشیم اطراف پارینگ ترن ها بودیم و روی ترن  ها نقاشی می کردیم.در کالیفرنیای شمالی  بود  و از اون موقع این موضوع شکل یک مشکل جهانی رو پیدا می کرد.اما خوب من مثل یه بچه پانک اصیل ,تو کالیفرنیا با نقاشی و اسکیت بورد بزرگ شدم

ت : شما خانه هم داری یا همه اش در سفری؟بیشتر کجا هستی؟
اباو : طی هفت سال اخیر که ادرسی نداشتم.من با باد می رم و به ناشناخته اعتماد می کنم.یعنی شش ماه کار میکنم و شش ماه سفر میکنم و  پروژه اباو رو پیش می برم.جایی که دوست دارم خانه بدانم , اروپاست.من از ایالات متحده متنفرم و فکر میکنم ,فرهنگ و کیفیت زندگی تو آمریکا یک هشتم زندگی تو اروپا هم نیست

طی هفت سال اخیر که ادرسی نداشتم.من با باد می رم و به ناشناخته اعتماد می کنم

ت : سال 2004 چرا تورنتو رو برای اجرای برنامه  ات انتخاب کردی؟
اباو : اون سال تور بزرگ من و فلشو موبیل هام  در کانادا و ایالات متحده بود.اون سال پنج هزارو پانصد مابل در کانادا وآمریکا رانندگی کردم.از ورودم به ونکوورممانعت شد چون سوپیشینه ام به روز نشده بود…دو هفته بعد با کار های جدیدم تو دترویت بودم و از همانجا به سمت مقصد رفتم.تورنتو رد هم برای این انتخاب کردم که در زمینه موزیک و هنر و فرهنگ به روز و زنده است وترجیح می دادم هنرم رو  در یک چنین جوی شرکت بدم . بدون تعارف تورنتو رو از میان چهارده شهر (سیاتل ,پورتلند,رنو,سان فرانسیسکو,لوس آنجلس,دترویت,شیکاگو,کلیولند,سینسیناتی,پیتزبورگ,سنت لوییس , نیویورک ,لویسویل)که در طی سفرم دیدم  از همه بهتر می دانم

ت : اون سو پیشینه چی بود ؟ قبلا گیر افتاده بودی؟
اباو : پیشینه من 9 مورد بود .مورد قبلی یه گرافیتی بچگانه بود .من رو 9 بار دستگیر کردن شش بارش رو افسرهای  پلیس در چهار کشور مختلف  و سه بارش هم  توسط سه خانم مختلف در سه اتاق خواب مختلف

ت : سر جمع چند تا فلشو موبیل توی خیابون های تورنتو کار گذاشتی؟
اباو : وقتی به دترویت رسیدم ,فکر کنم دویست تا داشتم برای هشت تا شهر .یادم میاد چهل و شش  تا توی لوس انجلس زدم و تورنتو هم بعد از او مقام دوم را داشت با پهل و سه فلش

ت : با تجربه ای که شما داشتی .در مورد شهر ما چی فکر میکنی؟ می دونی که خیلی ها هستن که  از همین کار ها که تو میکنی اینجا هم انجام میدن.
اباو : من خیلی از این که هنر شهری و گرافیتی توی تورنتو فعاله لذت بردم .من خودم یه اسکیت بازم و دیدن شهری که برای اسکیت بوردینگ و این چیز ها هم جا داشته باشه برام جالبه . من رو یاد سان فرانسیسکو انداختمعماری خانه ها و ساختمان ها هم جذابند.من پنج سال اخیر رو توی اروپا بودم تا تو امریکای خراب شده , توی تورنتو هم حس راحت اروپا روداشتم

ت : چه جور عکس والعمل هایی رو از جانب مردم داری؟ نیک مونت پروفسور زباد انگلیسی در دانشگاه تورنتو  فلشو موبیل های تو رو نمادی از تجسم امید  در غالب هنر شهری می داند
اباو : من معتفدم که  از این فلش ها می شه بی نهایت برداشت داشت.بعضی هاشون ادم رو به خنده میندازن بعضی سیاسی به نظر میرسن و بعضی هم خشن.

ت : این پروزه برات مهم و لازم الاجراست یا برای تفریح این کار رو میکنی؟
اباو : صد در صد  لازم الاجراست. من برای سفر کردن و پرداختن به هنرم زندگی می کنم

ت : پس این یه کار تمام وقته . این طور نیست ؟
اباو : آره . “بالا”یه کار تمام وقته.تجربه خوب من تو هنر شهری این بوده که این کار می شه جزیی از زندگی روزمره ات.این کار نیاز به خلاقیت , ارتباط گرتن با مردم و سفری بودن است.من زیاد سفر می کنم و سعی می کنم به طور اتفاقی در مسیر سفر بیافتم

ت: حالا چه طور امرار معاش می کنی؟
اباو : من به طور فصلی توی رستوران کار میکنم و معتقدم باید سخت کار کرد تا راحت استراحت کرد.من به خاطر کارم و نوع زندگی ام در سفر هستم و فقط چند دست لباس یک دوربین  و یک کامپیوتر دارم . زیاد هم خرج چیز های مادی نمیکنم .من به اندازه یک کوله وسیله دارم و پولم را هم درست بر سر انچه مردم دیگر خرج میکنند  در جیبم نگه می دارم

ت: چرا با اسمی جز نام خودت کار میکنی؟
اباو : فکر میکنم در هنر شهری بهتر است اسم شخص مطرح نشه . اسم مهم نیست.اگه بخوای معروف بشی باید یه ستاره راک باشی.منبا همین زندگی آروم و ساکت حال میکنم
ت: در مورد بنکسی چه طور؟ او ناشناس است اما مشهور .ها؟
اباو : خوب این عالیه من سعی میکنم ناشناس بودنم را نگه دارم و کار هام شناخته شده باشن.من فکر میکنم خیلی اد مها توی زندگی می خوان که مقبول و مطرح باشن.بنکسی رو نمی دونم اما من دوست دارم سه بار همین زندگی رو داشته باشم و کار هام هم معروف باشن اما خودم یه چهره نباشم.
ت: بعدا چه برنامه ای داری؟
اباو : توی اکتبر امسال تور آمریکای جنوبی و مرکزی رو دارم و دیگه چیزی نمی گم خودتون سایتم روببینید تا اخبار دستتون باشه

منبع:
نشریه تورنتوییست جوتن 2007 [+]Tall Poppy Interview: ABOVE
سایت اباو[+]