اسکلت
جمجمه
با معنای کله (با اهمیت ترین عضو – مقدس ترین عضو بدن ) در ارتباط است.مردم برخی قبیله های کنگو ، کامرون و گابن جمجمه مهمترین اجدادشان را می پرستند و باور دارند به اینکه نیروی حیاتی شخص در جمجمه جای دارد. در نزد مایا ها، نشانه قدرت فرمان روایان و دستگیری و قربانی کردن زندانی ها بوده است . قطعات سنگی خوفناک به شکل جمجه آیین ها و محوطه های آیین توپ را آرایش می داده اند. زیور آلات به شکل اسکلت توسط هندو ها و پیروان بودایی در تبت به خدا ها و الهه ها پوشانده می شوند. به عنوان مثال چاموندا کالی نیروی نابودگر خود را نمایش می دهد. در غرب از قرون وسطی جمجه به عنوان خاطره گنگ و یاد آور گذر شتابان زمان در مقابر و نقاشی های طبیعت بی جان و گاهی در دست قدیس های در حال سخنرانی ، دیده شده است. جمجمه و صلیب استخوان امروزه وحشت مرگ را تداعی می کند.
مفاهیم در ارتباط با سمبل اسکلت
جمجه در ارتباط با گذرایی زندگی ، پوچ بودن موضوعات کلامی ، مرگ ، یادبود ، ماه ، مجنون ها ، خورشید در حال مرگ و زمان قرار دارد . در کیمیاگری: با کلاغ و سنگ قبر ارتباط دارد و نشانه تاریکی و در پایه نخست “در جهان مردن” است. و شمایل “یاما خدای مرگ و “تارا در نیروی تاریک خود است. مسیحیان : پوچ بودن موضوعات کلامی ، تفکر عمیق مرگ و در کل تارک دنیایی استو به باوری مکان دفن آدم زیر صلیب مسیح است. یونانی – رومی ها : خصوصیت “کرونو” و “ساترن” به عنوان زمان . هندو ها: جمجمه آغشته به خون نشانگر نو شدن زندگی است. همچنین یک خصوصیت کالی-دورگا است. جمجه همچنین در “یاما” خدایان مرگ یا به شکل نابود گر “کالی – شیوا” ظاهر می شود. .مایا : جمجه با اسکلت سمبل خدای مرگ و “:جهان زیرین است.
“هیچ چیز احساس بر انگیزی درهیچ چیز وجود ندارد”توسط “رومور ویسچر” در کتاب نشانه ها در سال 1614 بیان شده است.امروزه اسکلت از نظر مفهوم پوچی یا دست کم زیبا یی شناسانه باز سازی شده است البته با کنار گذاشتن پوچ گرایی ای که می تواند به طور کلی مجزا از معنا باشد..
اسکلت با سیگار روشن اثر ونسان ون گوگ 1886
نشاته غم انگیز چیرگی قطعی مرگ بر زندگی
عموما اسکلت سمبل مرگ است ، ( بیان رمانتیک امید به جاودان بودن – به عنوان باور به این که بخش روحانی یک شخص نمی می رد)
پوک ها
هملت- جایی که شاه زاده جمجمه یوریک را در دست دارد ،و یک خدمتکار به بی هودگی و طبیعت نا پایدار موضوعات جهان افسوس می خورد – خصوصیت های شکلی محکم ای از فلسفه ای است که عموما در دوره ای بروز می کند ، و یک نشانه سازی که برای بیان آن ها توسعه یافته است. یک مثال طبیعت بی جان جمجمه های قرون وسطی هستند که یاد آور گذار کیفی به رضایت زمینی است که توسط یک اسکلت سمبل یافته اند. تمهیدات تصویری در بر دارنده پوچی جهان عقلانی (نقشه و کتاب ها) ، و الات موسیقی و وسایل دود کردن هستند.
گزین گویه ای از “اکلسیاستس اول” : پوچی تهی ها تماما پوچ است” : نا پایداری وجود آدمی گاهی با سمبل های دیگری چون شمع و ساعت شنی نیز آورده شده است.
گذار وجود فانی
جمجمه فنا پذیری انسان و محدوده دانش بشر را نمایان می سازد . یک استعاره برای درک ای از خدا. دید گاه انسان و دانش به طور الزام آوری با زمان و مکان محدود شده اند ، هنگامی که خدا می تواند ببیند و تمام چیز ها را در همه زمان ها بداند . در نقاشی ” هانس هولباین ” با عنوان “سفرا” اسکلت تغیر شکل یافته می تواند با تمایز میان خرد سرگردان و نگاه عقلانی به عنوان مکان های متفاوت دانش بشری مربوط باشد. ترکیب ایستا ، متوازن ، و آرام با یک شکل خاکستری که به صورت چند وجهی از کف بلند شده است ، خدشه دار می شود. هنگامی که از زاویه درست دیده شود ،شکل یک اسکلت دیده می شود و بازگو کننده علاقه هولباین به سمبل ها و نقاط دید متفاوت است. این نقاشی مورد علاقه هولنباین بوده زیرا این یکی را با نام کامل خودش امضا کرده است.
طلسم محافظت جادوگرانه
اسکلت در پاره ای فرهنگ ها توارد های ی با آموزه های مذهبی دارد – در میان مردم هند و نواحی اطراف ، گردن آویز های اسکلت به نوعی شمایل نگاری تذکری ( مبنی بر این که تو باید بمیری ) بر خدایان مرد و زن که قابل اشاره ترین آنها “شیوا” در حالت روحانی و “کالی” در شکل انتقام جوی خویش .هستند ، آویزان شده اند گردن بند های اسکلت همچنین برای جنبه های کین جویانه از خداهای با هم پیوند خورده تبتی و نپالی مانند “کوروکولا”پوشیده می شوند و گردن بند ها و تسبیح ها ای که از استخوان انسان یا حیوانات به شکل جمجمه تراشیده شده اند در میان مریدانشان بسیار محبوب هستند.
اثر مایکل سویرتز 1650
چرخه مرگ و رستاخیز
جمجمه و و اسخوان های ضربدری در القا سمبل تولد دوباره در آیین های پرستش نیز استفاده شده است. . همچنین ممکن است نماد “سفیر مرگ” در درخت زندگانی آیین یهودی کابالیستیک باشد. اسکلت در اینجا وحشت را القا نمی کند برعکس وعده زندگانی جدید می دهد.
خوش شانسی
ارتباط مداوم بین مذهب و محافظه و اقبال. در آمریکا ی پیش کلمبیاییی جمجمه به جای گاه والایی در شمایل نگاری های آزتک ها و قبایل مربوط به مکزیک دست یافته بود. اسلاف آنها هم بومی ها و هم مردم مخلوط شده با اروپایی ها میراث بومیان آمریکا را تا بزرگ داشت جمجمه و اسکلت در خلال جشن های ملی “روز مرگ” ادامه دادند ، در این هنگام اسکلت درست شده با شکر خورده می شود و و هدیه ها بر گور های بستگان و دوستان قرار میگیرند.
مردم مکزیک به مرگ دیدگاهی به عنوان بیشتر یک بدشانسی که با آن در مقابله هستند داشتند. همچنین آنها آزادی نهایی را در آن ارج می نهادند که یکی از مجبوب ترین گونه های آرایه های قدیمی مکزیک و مکزیکو ی مدرن است. اسکلت هنوز در طراحی های عامه پسند و اسباب بازی ها و اب نبات ها استفاده می شود.
مسیحیت
اسکلت به عنوان نشانه به طور متناوب در مسیحیت نمود دارد . به نقل از گولگتا جایی که مسیح مصلوب شد مکان دفن اسکلت آدم درست زیر صلیب بوده و خون مسیح بر آن چکیده است شاید برای شستن گناه نخستین (اشاره ای به حوا وجود ندارد – دینداری رسمی همواره در این امر مبهم نشان داده است که آیا مرگ مسیح واقعا گناه نخستین را شسته است یا نه! ). مفهوم مسیح در حال مرگ بر صلیب ممکن است با استخوان های ضربدری بیان شده باشد . اسکلت ها با تعدادی از قدیسین توبه کار دوره شده اند از جمله قدیس فرانسیس اسیسی ، قدیس ژروم و مریم مجدلیه .اسکلت در پای صلیب دیده می شود..
هرم با جمجمه ها اثر پل سزان 1901
بر گرداندن بد اقبالی
قمار باز های حرفه ای نیزبر خاصیت گرداندن بد اقبالی اسکلت را برای منظور های شمایل نگاری اقتباس کرده اند.در این زمینه اسکلت ، همراه با تاس ، هفت ها و گربه های سیاه، شانس را در بی چاره گی نمایان می کنند.
علامت خطر
شناخته شده ترین سمبل برای خطر اسکلت و استخوانهای ضربدری می باشد و برای مواد سمی به خصوص بروی بسته های حاوی ماده های شوینده به نمایش در می آیند. تصویر جمجمه در زمینه پارچه سیاه پرچم راهزنان را شکل داد واغلب با عنوان “جولی راجر” شناخته شده است. که مطمنا رعب آور ترین سمبل راهزنان کارائیبی ، که به کشتی ها حمله و آنها را غارت میکردند ، بوده است. . پرچم دزد دریایی به مرگ در کمین کسانی که با دزدهای دریایی مواجه می شدند اشاره می کند.
ماسونری
جمجمه و استخوان یا عصای کاشته بر زمین ( سمبل سلطه ) و یک اسکلت بروی آن نشانه های مهم ماسونری هستند که از ساختار سلطه گرانه آن و القائ بی ثباتی دنیای مادی نشانه دارد. رئیس جمهور های آمریکا “بیل کلینتون” و “جرج دبلیو بوش” هردو عضو جامعه “جمجمه و استخوان” هستند.
طبیعت بیجان با اسکلت ، تره فرنگی و پارچ اثر پابلو پیکاسو 1945
سنبل تنفر
کله مرده سمبل ” اس اس توتنکاف ورباند” ( یکی از سه شاخه اصلی اس اس به همراه “الگمین اس اس” و “وافن اس اس” بوده است و هدف آنها نیز محافظت از کمپ های مهم بوده است . بیشتر افراد اصلی سازمان بعد ها انتقال داده شدند به هسته انشعاب وافن اس اس “انشعاب کله مرده” .این سمبل غالبا در تتو ها دیده شده است.
چرا نوجوانها به این اثر گذاری نماد های اسکلت پیچ می کنند ؟
یکی از بزرگترین در گیری ها که در بلوغ رخ می دهد “آیا ما جدی گرفته شده ایم ؟ ” است. مطابق اسطوره شناسی زیر فرهنگ اسکلت سمبل اعتراض است. اعتراض به مرگ در درجه اول با محبوبیت تصویر اسکلت که در اوایل دهه 80 شروع کرد به گسترش یافتن در بین نو جوان ها ، در فرهنگ والدین یک سمبل کابوس جوانی ، خشونت نو جوانانه ، مواد مخدر ، بی قیدی های سکسی و رفتار های دیگر شد. که به عنوان اعتراض شخصی بیان می شدند.
تجارت هوی متال
فراوانی اعتراض شخصی و شاید سودا زدگی و البته مالیخو لیای بسیار در میانه راه جامعه مصرفی بر قرار بود که هوی متال زنجیر ها را پاره کرد. سبک خالکوبی اسکلت هوی متال که ما آنها را در نافرمانی ها و نزاع های کلاسی یا به بیانی ” پانک ، بیاد می آوریم. در حقیقت هوی متال در دوران اوج خودش بسیار محبوب بود و قادر بود تا نمایشگر بزرگ، “مرگ” را دوباره مطرح کند.
با سبقت گرفتن با گیتار های پر صدا ، آرایش های تاتر گونه ، روایت پیرامون بلوغ ، فانتزی های سکسی مردانه ، – هوی متال امپراطوری تجاری ای را بر نشان ها ، تی شرت ها ، پرچم ها ، و ویدئو ها ایجاد کرد که از آن جمله پیرایه ها ی پر طرفدار هر گروه با مضمون اسکلت بود. کله های متال توانستند اسکلت را به صورت “حقوق خصوصی و تجارت پر در آمد” در بیاورند.
کله مرده اثر سالوادور دالی
تفریح ترسناک
اسکلت در هالوین مورد مهم به کار رفته در خانه های شکار شده است و نیز قالب طراحی مورد علاقه برای طراحی ماسک ها ، لباس ها ، فانوس ها ، شیرینی ها و دکوراسیون های هالوین است … و بی گمان ترسناک!
ترس
ویژگی ترس از چیز ها ای که خارج از کنترل ما هستند به طور مثال جنون جنگ سرد یا بیشتر در دوره اخیر خاموشی های هزاره و جنگ های بیولوژیک- تمامی عناصر مجزا ی فرهنگی ، بیم ها و سوء تفاهم ها ، به تصویر گری اسکلت وابسته هستند.
چهره هنرمند اثر رابرت ماپلتورپ
نژاد پرستی
روبرت ماپلتورپ صورت خودش را با نشان اسکلت ای بروی عصای پیاده روی همراه کرده است – به مثابه خط پایان ای برای ماجرا ها یش. بدون آسیب رساندن به به جزئیات ، اسکلت رنج را درون صورت او برجسته می کند. هرچند او در آن زمان بیماری مهلک اش را می دانسته – ایدز قطعی. که مرگ ناشناخته ای بود و نه بیماری ای که ممکن امروز گفته شود که می شود با آن زندگی کرد. در کار ماپلتورپ اسکلت چیزی بیشتر از سمبل مرگ است و سمبل ای است برای تمامی دوران همه گیری ایدز و نژاد پرستی که در دهه هشتاد اتفاق افتاد.
منابع:
Books
Traditional Symbols-Thames and Hadsen
1000 Symbols-Thames and Hadsen
Website
http://www.designboom.com/history/death.html