گرافیتی به هیپ هاپ چه ربطی دارد؟

نوشته : آرش وحدتی ۱۳۹۰

ارتباط بین فرهنگ گرافیتی و هیپ هاپ، برای اولین بار در سال 1980 در رسانه ها مطرح شد. در این دوران، نوجوان ها و جوان های مناطق فقیر شهر نیویورک، “بریک دنس” و “موسیقی رپ” را به وجود آورده بودند و این فرهنگ های نوظهور در حال شکل دادن به مفهوم فرهنگی ی کلی تر “هیپ هاپ” بودند. “هیپ هاپ” به عنوان یک پدیده فرهنگی ی تازه در رسانه ها مطرح و در مطبوعات، کنسرت ها و چند فیلم که پخش جهانی داشتند، در پیوند با فرهنگ گرافیتی پدیدار شد. در نتیجه و در افکار عمومی مردم، این عقیده پیدا شد که گرافیتی در نیویورک، از شروع شکل گیری، بخشی از فرهنگ هیپ هاپ بوده است. این تصور به اندازه ای شایع است که اغلب اصطلاح “هیپ هاپ گرافیتی” را برای متمایز کردن این گونه از گرافیتی از دیگر انواع آن به کار می برند

با این حال، مربوط دانستن شکل گیری فرهنگ گرافیتی با فرهنگ هیپ هاپ، یک تصور کاملا اشتباه است. گرافیتی در نیویورک در سال 1968 پدیدار شد و در سال 1970 به تثبیت رسیده بود. هفت سال بعد، در سال 1980، مقاله ای در نشریه “ویلیج وویس” توسط “ریچارد گلدشتاین” منتشر شد و در آن گرافیتی مورد توجه قرار گرفته و با فرهنگ هیپ هاپ مربوط دانسته شد، در حالیکه، اوج صحنه گرافیتی در نیویورک، هفت سال پیش از آن بود که نخستین مقاله ی مطبوعاتی، گرافیتی را مورد توجه قرار داده و راجع به آن صحبت کند.
گرافیتی نویس های دهه هفتاد، از نظر موسیقی سلایق بسیار متنوع و گوناگونی داشتند. این تنوع سلیقه، از “سایکودلیک راک” گرفته، تا موسیقی های با ریشه های قومی و نژاد گسترده بود. “کوکو144” یکی از اولین گرافیتی نویس ها می گوید : “من جاز، جاز لاتین و راک گوش می دادم. این ها قبل از این بود که هیپ هاپ به وجود بیاید. هر بچه مدرسه ای می دونه که اول گرافیتی اومد”.
گرافیتی خیلی پیش تر از مطرح شدن این پیوند و مانند “دی جی” و “رپ”، (که سر انجام عناصر موسیقی هیپ هاپ شدند)، به صورت پدیده ای مستقل در مهمانی ها و گردهمایی ها وجود داشت . “فیز تو” یکی از تاثیرگذار ترین پیشروان گرافیتی، می گوید: “نقاشی با اسپری درست سر جاش بود قبل از اینکه  اصلا کسی بدونه چیزی که بهش می گفتن هیپ هاپ، چیه. مهمانی هایی که وجود داشت رو اسمش رو گذاشتن هیپ هاپ.”.  “فرد براث ویت”، از پیشروان هیپ هاپ،  این موضوع را تایید می کند و می گوید: “هیچ کس واقعا آن را هیپ هاپ یا چیز دیگری نمی نامید، فقط یک مهمانی یا دور هم جمع شدن بود.”

رویداد مهم دیگر، “تور موسیقی رپ شهر نیویورک” بود که در سال 1982 به اروپا برده شد. در این اجرا ها، تعدادی از برجسته ترین موسیقی دان های رپ، رقصنده های بریک دنس و گرافیتی نویس های نیویورک، به لندن و پاریس رفتند که برای بسیاری از اروپایی ها اولین تماس با این فرهنگ ها بود. “فیز تو” که در این تور حضور داشته است، می گوید: “رفتن ما به فرانسه و لندن، مردم را خیلی تحت تاثیر قرار داد، چون برای اولین بار بود که همه به اصطلاح “عناصر هیپ هاپ” در زیر یک چتر دیده می شدند.”
علاوه بر این بسیاری از موزیک ویدیوهایی که موسیقی رپ را منتشر می کردند، شامل تصاویر گرافیتی بودند. قابل توجه ترین این ویدیو ها، ویدیوی “بوفالو گالز” بود که در سال 1983 توسط “مالوم مک لارن” منتشر شد. این ویدیو برای اولین بار به مردم این  شانس را داد تاخلق یک گرافیتی را توسط گرافیتی نویس افسانه ای، “دوندی”، تماشا کنند.

“فب فایو فردی” از مهمترین کسانی است که توجه رسانه ها را به پیوند بین عناصر هیپ جلب کرده است، او در بروکلین و توسط والدین سیاه پوست و از نظر فرهنگی با سواد، رشد کرد. “فردی” به طور همزمان در خرده فرهنگ ها شرکت  داشت و به طور کامل به قوانین و زمینه های فرهنگ در حال پیشروی ی هیپ هاپ، مسلط بود. این آگاهی فرهنگی باعث شد که “فردی” بتواند پلی باشد بین اقلیت و رسانه هایی که این پیوند را ایجاد کردند. “فب فایو فردی” گفته است که گرد هم آوردن فرهنگ های متفاوت در یک مفهوم م کلی به نام هیپ هاپ، دیدگاه شخصی او بوده است. او می گوید: “من در سال 1978، نظریاتی را مبنی بر این که تمامی عناصر فرهنگ شهری ی ما، مانند یک پدیده بزرگ به نظر می رسند را، مطرح کردم.” . در مصاحبه ی دیگری “فردی” می گوید: “من کوشیدم که به مردم توضیح بدهم که گرافیتی بخشی از هیپ هاپ است. گرافیتی موضوعی بوده است که من همواره به آن به عنوان یک جنبش فرهنگی نگریسته ام.”

“بیت استریت”، محصول سال 1984،  یک فیلم کم خرج هالیوود بود، که برای بهره برداری از جاذبه اقتصادی این پدیده نوین فرهنگی، تولید شد. این فیلم از نظر تمرکز بر فرهنگ هیپ هاپ، اهمیت کمتری داشت اما پخش بسیار گسترده ای داشت. هر دو این فیلم ها، از عوامل مهم انتشار و مطرح شدن هیپ هاپ بودند. یک محصول بسیار مهم دیگر، فیلم مستند “هنری چلفنت” به نام “استایل وارز” بود که در سال 1983 تولید شد. هرچند این فیلم به طور عمده بر روی گرافیتی تمرکز داشت، اما حاوی چند دقیقه تصاویر بریک دنس و موسیقی متن آن عمدتا آهنگ های رپ، بود.
باید به این نکته اشاره کرد که، رواج محصولات فرهنگی برشمرده شده، پیوند محکمی بین گرافیتی و هیپ هاپ در اذهان نوجوان ها در سراسر دنیا ایجاد کرد. بسیاری از اولین هنرمندها از نسل اول گرافیتی نویس های اروپا، استرالیا یا ایالات متحده، پیوند با هیپ هاپ را به عنوان هسته مرکزی در تجربه شان از گرافیتی، نگه داشتند به این دلیل که اوئین تماس شان با گرافیتی توسط محصولات نامبرده شده بود، بنابر این از همان لحظه اول، گرافیتی را به صورت بخش ناگسستنی هیپ هاپ درک کردند.
علاوه بر این، ایده ی این پیوند، تقریبا به مدت سی سال تا به اکنون، توسط رسانه ها به طور مداوم تکرار شده است، تا جایی که عمیقا در تصور جامعه از گرافیتی، نفوذ دارد. با وجود این حقیقت تاریخی غیر قابل بحث، و با وجود این واقعیت که هنرمندان گرافیتی که در صحنه گرافیتی، چه در سنت نیویورک و چه در مناطق دیگر، نقش اساسی بازی کرده اند هرگز خود را با فرهنگ هیپ هاپ هم هویت ندانسته اند، امروزه بسیار مشکل است که در باور مردم، بتوان این دو  را از یکدیگر تفکیک کرد

پیوند های واقعی بین گرافیتی و هیپ هاپ
با وجود این محصولات و پیوند ساختگی ای که عمدتا برای کسب منافع مالی به اذهان عمومی، القا شده است، گرافیتی و باقی عناصر هیپ هاپ، به طور کاملا واضح، در فضا و زمان به یکدیگر نزدیک و محصول یک زمینه فرهنگی مشابه، و در مفاهیم بسیار مهمی با هم مشترک بودند. فرهنگ گرافیتی و فرهنگ  رپ،  درست به مانند بریک دنس، در واقع محصول یک واقعیت مشترک، و آن واقعیت، بچه ها، نوجوان ها و جوان های مناطق محروم شهر نیویورک بودند، شهری که داشت سخت ترین سالهای تاریخ معاصر اش را تحمل می کرد. “گلن او برایان”، منتقد اجتماعی، پیوند دادن گرافیتی با هیپ هاپ را در رسانه ها، این گونه بیان می کند: “این موضوع مانند این است که بپرسیم ارتباط بین جاز و اکسپرسیونیسم انتزاعی چیست؟ آنهایی که گرافیتی کار می کردند، همان هایی نبودند که موزیک هیپ هاپ می زدند، اما یک ارتباط فرهنگی، ذهنی و روحی، بین آنها برقرار بود.”
همچنین این نیز نادرست است که بیان کنیم کسانی وجود نداشتند که در بیش از یک فرهنگ فعال باشند. حتی برخی از تاثیر گذار ترین گرافیتی نویس ها مانند “فیز تو” و ” فیوچرا2000″ هم آهنگ های رپ منتشر کردند، و نقش مهمی در تکامل سبک موسیقی به عهده گرفتند.
اما جنبه های مهم دیگری از مفاهیم و معانی مشترک بین گرافیتی و هیپ هاپ، وجود دارند. بدون شک، برجسته ترین این مفاهیم، رقابت درون گروهی، به عنوان مکانیسم اصلی و موتور محرک این فرهنگ ها است. این مسابقه برای به دست آوردن مهارت های هنری، آمادگی جسمی و نشان دادن سرسختی و جدیت، مانند نوعی درگیری و رویارویی نمادین عمل می کند. در شهر نیویورک، این درگیری نمادین، از خشونت واقعی و دار و دسته های خیابانی برآمده بود که در اواسط دهه هفتاد به طور گسترده در شهر شیوع داشت. در اوج این شرایط خشونت بار، ظهور فرهنگ هایی که در مفهوم هیپ هاپ دسته بندی شدند، از عوامل اصلی کاهش خشونت های تبهکارانه بودند.

دیگر مفهوم مهم و مشترک بین گرافیتی و هیپ هاپ، تمایل به بزرگنمایی شخصیت و انتخاب هویت های دلخواه و مورد علاقه است. ایجاد دوستی های پایدار و تشکیل گروه های هم پیمان نیز از مشترکات بین این فرهنگها است. “فب فایو فردی” در این رابطه می گوید: “مثل این می مونه که بگی بیا به چشم مردم قهرمان باشیم. بیا شخصیت هایی باشیم که همیشه در رویا می بینیم. مثل، هی من آذرخشم، من سریع ترینم، من خارق العادم و غیره و غیره.”
علاوه بر این، هرسه فرهنگ گرافیتی، رپ و بریک دنس، از فضا های عمومی برای بیان هنری استفاده می کنند. بریک دنس از خیابان ها و پارک ها سرچشمه گرفت، و در بلوک های ساختمانی و در محله ها مهمانی ها و گردهمایی هایی پدید آمدند که سرانجام به فرهنگ های رپ و دی جی تبدیل شدند