بازارِ حقایقِ واژگون

نوشته : آرش وحتی

گاو و خر از آگهی انسان نخواهدگشت لیک
آدمی گر اندکی غافل شود خر میشود –
بیدل دهلوی

هدف از این نوشتار طرح و بیان چند موضوع اساسی در رابطه با فعالیت های کلاه استودیو و تجربه های آزموده شده طی سال های فعالیتمان است.  کلاه استودیو در سال هزار و سیصد و هشتاد و سه و در زمانی تشکیل شد که فضای اجتماعی و هنری آن دوران تا حدودی بسیار متفاوت از آنچه امروز شاهد آن هستیم بود. این گروه هنری  با ایده ها و آرمان هایی پا گرفت که در مواجهه با مسایل و واقعیات آن روز بسیار نوگرا و ساختار شکن بودند و در موارد بسیار موجب برخورد های بعضا جدی با ساختارهای مسلط بر فضای هنری و فکری دوران شد. ساختار هایی که برای بقا و حفظ انحصار خود بر محصول کار هنرمند, سعی بی وقفه در حذف هر گونه شیوه تفکر نوگرا و مستقل داشته و دارند.

StreetArt_Iran

بنیان تفکر کلاه استودیو بر مبنای خلق هنری آزاد به معنای واقعی کلمه و همبستگی بین اعضای آن استوار بود. هنرمندانی که لزوما دارای سطح تجربه و یا شیوه بیان یکسان با یکدیگر نبودند, اما در مواجهه به واقعیات بعضا تلخ آن دوران در جستجوی راه های نو و تاثیر گذار در خلق آثار هنریشان بودند. تجربه هایی که در کلاه استودیو آزموده شده نه تنها تاثیری متفاوت با آنچه که آن ساختارهای انحصاری طلب می کردند داشت, بلکه با استفاده از انرژی جوانی و امکانات تکنولوژی نوظهور اینترنت به جریان اصلی و صدای هنر مستقل و نوگرای شهری  از داخل ایران تبدیل شد. طبیعی است که پس از چندی ساختارهای انحصار گرایانه ی پوسیده اما بسیار قدرتمند و مسلط بر فضای هنری و اجتماعی, نه تنها در داخل ایران بلکه در کشورهای به اصطلاح غربی نیز احساس خطر کرده و با تمام توان سعی بر حذف این جریان نوگرا و اندیشمند می کنند. این تلاش ها در پنج ساله اخیر با شناخته شدن گرافیتی ایران در داخل و خارج بالا گرفتند.تلاش هایی که در مواردی بسیار حساب شده و موفق عمل کرده و موجب کشمکش ها و مشکلات درونی بی شمار در درون این تشکل هنری شد. اما هسته اولیه این جریان فکری و هنری به ایده ی اولیه و ارزش های فکری مستقل خود وفادار مانده و با وجود تمام مشکلات به حرکت خود در راهی که آن را بنیان نهاده بود ادامه داد. (داستان مفصل ای است که در آینده به تفصیل بیان خواهد شد. )

اما آنچه ما را بر آن می دارد تا همواره به گذشته خود با نگاه انتقادی نظر کرده و از تجارب خود درس گرفته و آن را به نسل های بعد منتقل کنیم تا آن ها نیز به نوبه خود آن را به گوش آیندگان برسانند این است که در دوران ای به سر می بریم که حقیقت واژگون و هنر ( در این مورد خاص ) هنر شهری و گرافیتی بازیچه دست بی خردان و سود پرستان ای شده است که نه تنها گرافیتی و هنر شهری را از تاثیر گذاری و معنای هنری و فرهنگی آن تهی کرده بلکه با از بین بردن همبستگی میان هنرمندان, راه را بر هرگونه حرکت مستقل و نوگرایانه ی هنری سد کرده اند. این بازاریان سود پرست آنچنان به منابع وسیع رسانه ای و مالی دسترسی دارند که قادرند هر گونه صدای مستقل را در حنجره خفه کرده و هر حرکت فردی هنری را به مسیری که مورد نظر و دلخواه شان هست هدایت کنند و آنچنان زیرکانه و استادانه کار خود را انجام می دهند که به قول معروف آب از آب تکان نمی خورد. زیرا که هر گونه همبستگی بین فرد فرد انسان ها و در این مورد خاص هنرمندان به هدف به دست گرفتن سرنوشت محصول کار فکری و جسمی شان, نه تنها وجود این انحصارات هنری و رسانه ای را بی مورد می سازد, بلکه آشکارا با منافع مادی هنگفت شان در تضاد است. در این صحنه، سخن به هیچ روی در باره هنر و فرهنگ نیست. 

واقعیت کثیف دنیای امروز به طرز استادانه ای زیر خروار ها تصویر و بمباران های رسانه ای پنهان شده بطوریکه تشخیص راست از دروغ جز با رفتن به ریشه ها و بررسی علت این همه دشمنی با هنر و هنرمندان مستقل ممکن نیست. چرا که جریان مسلط بر فضای فرهنگی سعی بر باژگونه نشان دادن واقعیت و فروکاستن حقیقت یک جریان انسانی و فرهنگی به یک پدیده ی تزیینی و مد روز دارد. در جهان هیچ پدیده ای از هیچ به وجود نمی آید و بدون کنش و واکنش با دیگر قسمت های جهان باقی نمی ماند. جریان هنری-فرهنگی کلاه استودیو را باید در ظرف زمان و مکان خود بررسی کرد تا به قضاوت ای صحیح و روشن نسبت به واقعیت جریان کلاه استودیو و رابطه فکری و هنری اش با جهان معاصر دست پیدا کرد.

به مجرد اینکه  این حرکت رو به جلو پا به عرصه وجود می گذارد, صحنه گردان های فرصت طلب در فضای تاریک نا آگاهی عمومی و با ابزار های رسانه ای گوناگون به جهت برقرار کردن رابطه سلطه و تابعیت و با هدف در اختیار گرفتن محصول هنری اصیل و تبدیل آن به کالایی شیک و خالی از محتوی ولی قابل عرضه و بازاریابی در همان رسانه ها وارد عمل می شوند. در ابتدا از در مذاکره  و سپس در هر جا که با مقاومتی سر سختانه و آگاهانه روبرو شوند, با سلاح بایکوت و تحریف و دروغ پردازی سعی در پوشاندن حقیقت و از میان بردن هر گونه صدای مخالف می کنند. پرچم های دروغین می افرازند و به دست نا اهل می دهند, تا مبادا به جریان منافع شان خدشه ای وارد شود. برای آنها چه اهمیتی دارد که حقیقت یک جریان هنری و انسانی چیست؟ و صد البته که ربط آنها به این جریان هنری و انسانی چیست؟ فقط و فقط مفعت بردن از سفره ای که پهن است مهم است و بس. این سودجویی تام و تمام را در لفافه ی عناوین دهان پر کن نمایشگاه های گرافیتی و هنر شهری در فلان شهر و کشور پنهان می کنند. در وبلاگ ها و وب سایت های خوش بر و رو و کتاب ها و کاتالوگ های با کیفیت و صفحه های فیسبوک پر بیننده نمونه های فراوانی هست از این نمایش آثار و مصاحبه های سطحی با عکس های بزرگ رنگی و غیره. جوان علاقه مند به یک جریان هنری هم از همه جا بی خبر و بی آنکه بداند چه کلاه گشادی بر سرش رفته آرزوی بزرگ شدن و مطرح شدن در همین ویترین های جذاب را در دل می پروراند. درست در همین جا بازیگران دیگری با عناوین گوناگون وارد صحنه شده و با ترفند ها و وعده های دلفریب این طعمه های آماده ی صید را به تور می اندازند. آنهایی که به رابطه سلطه و تابعیت تن داده اند را نگه داشته تا در ویترین های جذاب بعدی از آنها استفاده شود و باقی را دور می ریزد.

تجربه و تاریخ به طور عام  و در این مورد خاص، سرگذشت هنر شهری و گرافیتی در ایران، به وضوح این وضع اسفبار را نشان داده است. این دور تسلسل باید به هر قیمتی ادامه پیدا کند چرا که اساس بهره برداری و سو استفاده از محصول کار فکری و جسمی انسان بر این اساس استوار است و هنر شهری و گرافیتی کشتزار جدید ای است که محصول آن باید به هر قیمتی به نفع عده ای معدود درو شود. نا آگاهی پدید آورندگان نسبت به وضعیت های منفرد و از خود بیگانه شان است که این سیستم غیر انسانی را تغذیه می کند. وضعیت ای که امروزه روز با وجود تسلط رسانه های بی شمار و سرمایه گذاری های کلان با شدتی بی سابقه در حال عمل است و هر روز بیش از پیش این جریان هنری را از معنای انسانی آن و قدرت تاثیر گذاری آن تهی می کند.

هدف ما در کلاه استودیو همواره این بوده است که دوستان علاقه مند و هنرمندانی که در آثار آنها انعکاسی از این بینش به واقعیت جهان معاصر را می دیدیم به دور هم گرد بیاوریم و آنها را متوجه این موضوع کنیم که هیچ حرکت خلاقه و تاثیر گذار بدون داشتن بینش عمیق نسبت به موضوع مورد کار و همدلی و همراهی واقعی بین دوستان ممکن نخواهد بود. حاصل کار فکری و جسمی انسان هنرمند در کشور ما به آسانی بازیچه دست کسانی قرار خواهد گرفت که با سو استفاده از وضعیت نا بسامان موجود و سو استفاده از کمبود های شدید فکری, روحی و در نهایت مالی نزد هنرمندان جوان, آنها را به افرادی دنباله رو و خالی از هویت مبدل خواهد کرد. چرا که کنترل انسان های منفرد از هم و بدون هیچ همدلی متقابل بسیار آسان تر از جمع انسان های خلاق و تولید گر آثار دوران ساز و تاثیر گذار است. موضوعی که هنرمندان جوان شاید هرگز متوجه آن نباشند را ما در موارد بسیار تجربه کرده و از آن درس گرفته ایم.

نمونه های این بیراهه ها بی شمارند و پیروان این بیراهه های پر زرق و برق نیز همچنین. اما بزرگترین قربانی این جریان غیر انسانی مسلط به فضای فرهنگی و رسانه ای, فرهنگ و تاریخ فرهنگی واقعی یک ملت است. مجموعه تمام این برنامه ریزی های کاسبکارانه با همراهی مشخصه های تاریخی بسیار منفی جامعه در فضای استبدادی ایران امروز باعث شده است که هیچ گونه همدلی و حرکت رو به جلوی فرهنگی واقعی امکان رشد و پیشرفت نداشته باشد و هر روز و هر شب اجتماع ایرانی به صحنه جنگ همه علیه همه تبدیل بشود به طوری که هر کس تنها به فکر منافع مادی کوتاه مدت خود یا پر کردن خلا های روحی و جسمی خود باشد. و صد البته که صحنه گردانان این بازی فرهنگی و اقتصادی در بهشت های مستحکم خود راحت و آسوده به نزاع احمقانه این جماعت بیکار و بی پول و بی هدف می خندند. قدرت واقعی در دست پدیدآورندگان است و تا زمانی که این پدیدآورندگان از هم جدا و جذب صحنه ی جذاب سوپر استارهای گرافیتی و هنر خیابانی و محصولات فریبنده این کارخانه سرگرمی باشند, از خلق هر گونه اثر با محتوی و تاثیر گذار عاجز خواهند بود. آنها تنها زمانی قدرت تعیین سرنوشت بر آثار خود و شیوه ی نمایش و عرضه دسترنج خود را خواهند داشت که متشکل شده و به بینش خود نسبت به جهان و آنچه که در آن می گذرد از هر راه ممکن عمق ببخشند. تنها در این صورت است می توان امید این را داشت که نسلی از هنرمندان ساختار شکن و نوگرا بار به پیش بردن فرهنگ واقعی و معاصر جامعه را به دوش بگیرند و مرزهای بسته فرهنگی و فکری و اجتماعی را جابجا کنند.

ما در کلاه استودیو همواره تلاش کردیم از راه های گوناگون صدای این حقیقت جویی و جریان مستقل  باشیم. با نوشتن و منتشر کردن مطالبی که می دانستیم راهگشای نسل پس از ما در دستیابی به امکان خلق هنر انسانی خواهند بود. با ترجمه مقالات و مصاحبه با هنرمندان ای که می دانستیم آشنایی جوان های علاقه مند با هنر آنها و بینش آنها به عمیق تر شدن آگاهی شان کمک خواهد کرد. با برنامه ریزی برای گردهم آیی های هنری که باعث شناخته شدن نسل جوان علاقه مند به هنر در جهان خارج از جامعه ایران خواهد شد. و صد البته در این راه با مشکلات و صدمات بسیاری روبرو شدیم و در عین حال اشتباهاتی هم داشته ایم که پذیرفتن آنها برای ما نه تنها آسان بلکه باعث تجربه اندوزی و تفکر بیشتر خواهد بود. در ادامه راهی که در پیش داریم تلاش خواهیم کرد همچنان به حفظ آنچه  ارزش می دانیم پرداخته تا جای ممکن به رونق  این بازار مکاره دامان نزنیم.